×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دل خسته

به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک ...

× گفتی كه به احترام دل، باران باش باران شدم و به روی گل باريدم گفتی كه ببوس روی نيلوفر را از عشق تو گونه های او بوسيدم گفتی كه ستاره شو،دلی روشن كن من هم چو گل ستاره ها تابيدم گفتی كه برای باغ دل،پيچك باش بر ياسمن نگاه تو پيچيدم گفتی كه برای لحظه ای دريا شو دريا شدم و ترا به ساحل ديدم گفتی كه بيا و لحظه ای مجنون باش مجنون شدم و ز دوريت ناليدم گفتی كه شكوفه كن به فصل پاييز گل دادم و با تَرَنّمت روييدم گفتی كه بيا و از وفايت بگذر از لهجۀ بی وفاييت رنجيدم گفتم كه بهانه ات برايم كافيست معنای لطيف عشق را فهمیدم
×

آدرس وبلاگ من

bahari.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/bahari6071

شب تنهایی

شب تنهایی خوب

گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند 
شب سلیس است و یکدست و باز 
 شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه فصل ماه را می شنوند
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست و در اسراف نسیم
گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو 
 و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
  

 
یکشنبه 23 آبان 1389 - 1:18:05 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 28 آبان 1389   8:54:57 PM

http://irajzadeh.blogspot.com

ارسال پيام

دوشنبه 24 آبان 1389   1:05:27 PM


گفتم خدا!ز چه رو در دام نیوفتی؟

گفتا چه کنم؟دام شما دانه دارد